حمیرا ستارزاده Homeirasattarzadeh's Blog

آگوست 29, 2009

الگوي مصرف در کلام بزرگان از روزنامه رسالت

ضرورت تعديل مصرف
حرف امروز
امام خميني (ره) مي فرمايند: زياده روي به نحو غير متعارف حرام است و چنانچه موجب اتلاف و ضرر باشد موجب ضمان است.
همچنين ايشان معتقدند: عدالت عبارت است از: حد وسط بين افراط و تفريط و آن از امهات فضايل اخلاقيه است.
بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي مي فرمايند: اسلام تعديل مي خواهد، نه جلو سرمايه را مي گيرد و نه مي گذارد سرمايه آن طور بشود که يکي صدها ميليارد دلار داشته باشد و اين يکي شب که برود پيش بچه هايش نان نداشته باشد اين عملي نيست، نه اسلام با اين موافق است نه هيچ انساني با اين موافق است.
مقام معظم رهبري: مصرف گرايي براي جامعه بلاي بزرگي است. اسراف، روزبه روز شکافهاي طبقاتي و شکاف بين فقير و غني را بيشتر و عميقتر مي کند.
يکي از چيزهايي که لازم است مردم براي خود وظيفه بدانند، اجتناب از اسراف است. دستگاههاي مسئول بخشهاي مختلف دولتي، بخصوص دستگاههاي تبليغاتي و فرهنگي – بويژه صدا و سيما – بايد وظيفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرف گرايي و تجمل گرايي سوق ندهند@ بلکه در جهت عکس، مردم را به سمت قناعت، اکتفا و به اندازه لازم مصرف کردن و اجتناب از زياده روي و اسراف دعوت کنند و سوق دهند. مصرف گرايي، جامعه را از پاي درمي آورد. جامعه اي که مصرف آن از توليدش بيشتر باشد، در ميدانهاي مختلف شکست خواهد خورد. ما بايد عادت کنيم مصرف خود را تعديل و کم کنيم و از زياديها بزنيم.
کتاب بوستان سعدي از بدي اسراف و تشويق به صرفه جويي چنين آورده است.
چو کم خوردن طبيعت شد کسي را
چو سختي پيش آيد سهل گيرد
وگر تن پرورست اندر فراخي
چو تنگي بيند از سختي بميرد
يا اينکه مي گويد:
اي قناعت، توانگرم گردان
که وراي تو هيچ نعمت نيست
سقراط : يک زندگي مطالعه نشده ،ارزش زيستن ندارد…
ژاک دوال : اگر مي خواهي بنده کسي نشوي ،
بنده هيچ چيز مشو…
با ولخرجي تنها مال نمي رود ، زمان ارزشش فراتر است ، و آن هم نابود مي شود .
ارد بزرگ
هيچ پير جهان ديده اي منکر برآيند زهرآلود ، دارايي حرام در زندگي آدمي نيست .
ارد بزرگ
دکتر علي شريعتي :وقتي کبوتري شروع به معاشرت با کلاغ ها مي کند پرهايش سفيد مي ماند، ولي قلبش سياه مي شود . دوست داشتن کسي که لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است.
گوته:کسي شايسته آزادي است که هرروز بتواند به هوسهاي خود چيره شود.
ويکتور هوگو:بديهاي اجتماع به دست ما ساخته شده است و به جاي ناله جاي آن دارد که درصدد رفع آن برآييم. 
ماخذ : روزنامه رسالت 

ژوئیه 24, 2009

ره میخانه و مسجد کدام است

Filed under: مطالب شخصی مدیر وبلاگ — . @ 9:25 ب.ظ.

ره میخانه و مسجد کدام است

که هر دو بر من مسکین حرام است

نه در مسجد گذارندم که رندی

نه در میخانه ، کین خمّار خام است

میان مسجد و می خانه راهی ست

غریبم عاشقم آن ره کدامست

مرا کعبه خرابات است و آنجا

حریفم قاضی و ساقی امام است

به میخانه امامی مست خفته ست

نمی دانم که آن ُبت را چه نامست

خِرد مست است و دل مست و جان مست

به سودایت روانِ ، ناتوان مست

ز حد بگذشت مستی های ذرّات

فلک مست و زمین مست و زمان مست

بیا در باغ و شورِ بلبلان بین

سمن مست و چَمن مست ارغوان مست

شراب نابِ رحمت را چه گوئیم

کز او دلداده مست و دلستان مست

ز دنیا تا به عقبا گر ببینی

همه ره کاروان در کاروان مست

جهان مستند و از مستی ندانند

جهان اندر جهان اندر جهان مست

شیخ احمد جام وانوار

ژوئیه 22, 2009

گفتگوی یاسمین آتشی نویسنده سرشناس کشورمان با هنگامه مسلمانی

امروز مصاحبه نویسنده صاحب سبک کشورمان یاسمین آتشی را دیدم با هنگامه مسلمانی ، از آنجایی که در بخشی از این مصاحبه یادی از فرزانه شهر و کشورمان ارد بزرگ می شود آن را اینجا هم می گذارم :


یاسمین آتشی را با داستانهای کوتاهش می شناسیم . داستان های کوتاهی که از دل تاریخ ایران سخن می گویند و خواندن هر یک از آنها برای ما ایرانیان انرژی بسیار به همراه دارد . با او گفتگوی ترتیب داده ایم که نظر شما را به خواندن آن جلب می کنیم .

گفتگو : هنگامه مسلمانی

خانم آتشی به عنوان اولین سئوال بفرمایید چه شد که به داستان کوتاه علاقه مند شدید ؟

داستان کوتاه می تواند مخاطب خویش را بدون بازی های کلامی به مضمون اصلی و واقعی خویش برساند . این کار موجب ایجاد انگیزه بیشتر مخاطب برای خواندن داستانهای بعدی می شود .

چرا مانند نویسندگان سرشناس این حیطه ، سوژه هایتان در متن زندگی روزمره نیستند ؟

واقعیت آنست که هر کشور و سرزمینی خواسته ها و شرایط خاص خودش را دارد به نظر من نسل امروز ایران بدنبال داستانهای تاریخی است . وجود کتابهای قطور و سنگین آنها را از مطالعه فراری می دهد ! کاری که من می کنم این است که با مطالعه تاریخ و مطالب باستان شناسان سعی می کنم در طی داستانهایی خلاصه ، شیره و عصاره آن را تحویل جوان علاقه مند بدهم .

پس علت اصلی استقبال از آثار شما خلاصه گویی مباحث ناب تاریخی است ؟

دقیقا همین طور است ، من سعی می کنم انگشت بر روی مهمترین بخشهای تاریخ گذاشته و مواردی را مطرح کنم که نیاز به فهم آن در بین نسل جوان امروز وجود دارد . بطور مثال وقتی از مجلس مهستان در دوره اشکانی می گویم و یا زمانی که از ارزش نهادن دیاکو اولین پادشاه ایرانی به حقوق زنان و یا از خصلت های پاک فرگون زیبا به عنوان یک زن ایرانی همواره بدنبال پشتوانه های تاریخی برای ارتقاء منزلت اجتماعی مردمم هستم .

بعضی می گویند شما پائولو کوئلیو ایران هستید علتش چیست ؟

آنها لطف دارند اما من به شخصه بسیار مبتدی و ضعیف تر از آن هستم که لایق عناوینی این چنین باشم .

چرا کمتر آفتابی می شوید و علت این همه گوشه گیری چیست ؟

علت خاصی ندارد شاید به خاطر این است که زندگی خصوصی ، فرزندان و همچنین مطالعات و نوشتنم دیگر وقتی برای موارد دیگر باقی نگذاشته است .

آیا همسر شما هم علاقمند به ادبیات هستند ؟ و آیا فرزندانتان به نوشتن می پردازند ؟

همسرم مرا درک می کند اما علاقمندیش به ادبیات محدود است دخترم فرحناز با این که سال اول راهنمایی است اما داستان های قشنگ و جالبی می نویسد و من هم تشویقش می کنم.

برگردیم به داستانها ، تقریبا در تمام داستانهای شما از اندیشمند کشورمان ارد بزرگ یاد شده است علت در چیست ؟

اگر خوب دقت کنید یکی از وجوه تمایز ادبیات ما با ادبیات غرب در همین است ما همواره در کتابهای گذشتگان خود نقل قول ها ، متل ها و حکایات جانبی را می بینیم . من هم سعی کردم این مسیر را همانند یک امضاء بر روی آثارم داشته باشم . من در مورد اندیشه ها و افکار ارد بزرگ مطالعات فراوانی داشته ام و به شخصه فکر می کنم ایشان بزرگترین متفکر حال حاضر ایران هستند . صدها جمله از ایشان را در حافظه دارم و سعی می کنم با جملات حکیمانه اشان وجه معنایی داستانهایم را بالا ببرم .

از این که می بینید داستانهای شما همه جا هست و گاها نام شما هم در زیر آن نیست ناراحت نمی شوید ؟

دیروز یکی از دوستان روزنامه جام جم را نشانم داد که یکی از داستانهایم در مورد ابومسلم خراسانی را به نقل از یک وب سایت اینترنتی و بدون نام من منتشر نموده بود دوستم معترض بود اما من خندیدم و گفتم مهم این است که این حکایت منتشر شده . چون من برای دل و عشقم می نویسم و خودخواه هم نیستم .

به عنوان آخرین سئوال ، کدام داستان کوتاهتان را بیشتر می پسندید تا در پایان این گفتگو برای مخاطبین عزیز بگذاریم ؟

داستان » صدای جاودانه دختران ایرانی » را شخصا خیلی دوست دارم .


صدای جاودانه دختران ایرانی

سواره نظام مهرداد نخست ، خسته از جنگهای طولانی وارد شهر هیرکانی (گرگان) شد .

آنها در شرق نیروهای متجاوز بدوی و در غرب دمتریوس را شکست سختی داده بودند .

مهرداد پادشاه اشکانی با لباسی ساده در شهر می چرخید و به گفتگوهای مردم گوش می داد نیم روزی که گذشت به گوشه دیواری تکیه داد تا خستگی از تن بدر کند از پنجره کوچک بالای سرش سخنان دخترانی را می شنید حرف های آنها با صدای فرش بافیشان به هم آمیخته بود .

یکی از آنها می گفت مهرداد اگر سخت است فرزندی دارد دلنرم . مهرداد با شمشیر پیمان بسته پس فرزند نرم خوی او با خرد و هوش دوستی کند .

دختر دیگر گفت : آنکه پایه دستگاه دودمان را می ریزد نمی تواند نرم خو باشد او باید همانند پی ساختمان سخت و آهنین باشد پس جبر بر سختی اوست .

و دختر کوچکتری که صدایش بسیار ضعیف می نمود ادامه داد : آنکه بر این زمین سخت ساختمان می سازد و خود نمایی می کند از جنس زیبایی است و زمین سخت را به آسمان می برد .

مهرداد تکانی خورد با خود گفت چطور چنین دختران دانایی در این مرز و بوم زندگی می کنند و او خود نمی داند .

آن شب تا به پگاه خورشید مهرداد اشکانی ، نخستن پادشاه دودمان اشکانیان در تمام مدت به حرفهای آنها اندیشید .

در وجود خود سختی و قدرت پی ساختمان دودمان را می دید و در وجود فرهاد دوم (فرزندش) دانایی و هوش بنای ساختمان را .

آن سه دختر به ریشه ها پرداخته بودند و مهرداد از این بابت در شگفت بود . به گفته ارد بزرگ اندیشمند برجسته ایرانی : پرداختن به ریشه ها ، کار ریش سفیدان و اهل دانش است . فردای آن روز پادشاه ایران با تنی چند از نزدیکان به خانه ایی که روز پیش ندا از آن شنیده بود رفت و با شگفتی دید آن خانه متروکه است از همسایگان پرسیدند و آنها گفتند سال ها پیش در این خانه مرد و زنی بودند با سه دختر که فرش می بافتند هر سه دانا و از شاگردان ورتا ( حکیم و دانشمند زن ابتدای دودمان اشکانیان ) . بدست مزدوران آندراگوراس یونانی به خاطر آنکه مدام از بازگشت ایران و نجات از دست خارجیان یونانی سخن می گفتند هر پنج نفر آنها را زنده زنده در کف همان خانه در گودالی کشتند .

مهرداد با شنیدن این سخنان ، بر آبادی آن خانه همت گمارد و آن خانه را مدرسه نمود در حالی که موبدان زرتشی اصرار بر آن داشتند که آن خانه آتشکده گردد و مهرداد نپذیرفت و گفت جای آتشکده در کوهستان است نه میان مردم .

از آن زمان بزرگترین دانشمندان را برای تربیت و افزودن دانش فرهاد دوم بکار گرفت .

برای همین فرهاد دوم در بسیاری از نبردها قبل از جنگ پیروز شده بود چون با دانش پشت سر دشمن خویش را خالی و سپس با تکانی آن را فرو می ریخت .
فرهاد دوم برای ایجاد جنگ خانگی در سوریه ( قسمت باقی مانده سلوکیان متجاوز )دمتریوس را که توسط پدرش مهرداد اسیر شده و در زندان بود را رها کرد تا میان دو برادر نبردی درگیرد. گفتنی است که ظلم و ستم سلوکیان بر مردمان تحت انقیادشان موجب شد که مردم تحت ستم سلوکیان به فرهاد گرویدند. آنتیخوس برای گرفتن انتقام شکستها و اسارت خود با سپاهی گران به ایران آمد، ولی فرهاد به او فرصت نداد ناگهان بر او تاخت و در هنگام جنگ پادشاه سلوکی کشته شد. از این پس سلوکیان یونان دیگر به خود اجازه تجاوز به حریم ایران را ندادند. انحطاط کامل دولت سلوکی از همین زمان آغاز گردید.

تعدادی از داستان های یاسمین آتشی :

» سرانجام عشق به ایران
» جنگ خوب است یا بد ؟
» امید ، خود زندگیست
» امنیت در دستگاه دیوانی !
» احترام به شایستگان
» آیا در پس مرگ زندگی ست
» آیا تکرار تاریخ ممکن است
» وجود و دریای خرد
» نا امیدی خردمند
» مزدور
» قهرمان های آدمهای کوچک
» فروتنی فریاپت
» شادی در تنهایی نیست
» سفر هفتاد ساله
» خشم فرمانروای یزد
» دلمشغولی های شاه سلطان حسین
» درسی از ابومسلم خراسانی
» ارشک و رودخانه مردمی

» بازیهای ورزشی تیس کوپان 291 سال پیش از المپیک در ایران
» ماهی های نوروز
» تاسف خواجه نصیرالدین طوسی بر حال عباسیان
» انتقام سخت ابومسلم خراسانی از بنی امیه
» آزادیخواهی و میهن پرستی
» نخستین پادشاه ایران
» صدای جاودانه دختران ایرانی
» پیشکش به شاپور ساسانی
» بابک خرمدین زنده است
» شیر زنان ایران
» آموزگاران ما
» فرگون زیبا
» در بسته ایی وجود ندارد
» ما همه نادریم
» ارد دوم و سورنا
» نگاه و ندای ریش سفید
» سرداری برای بودن و نبودن
» نجابت آزرمیدخت
» نیما و نیشام
» ارزش مهستان و آزادی
» خورشید سربازان اشک نهم
» فردوسی زنده است
» مهرداد دوم و رومیان
» مردمسالاری در دودمان اشکانیان
» شکوه ایران در کجاست ؟
» پیشنهاد فرمانروای روسیه به نادرشاه افشار
» آیوت ها
» تنها برای نگهبانی از ایران و مردم
» برخورد با ریشه کارمندان فاسد
» کورش پادشاه ایران از تخم بدکاری می گوید
» همراهی با مردم
» آژی دهاگ آخرین فرمانروای دودمان مادها
» مازیار و بانو گلدیس
» نوروز در ده هزار سال بعد
» باران مهر
» نگاهی دیگر به تهی دستی
» هدایای کورنلیوس سولا برای مهرداد دوم
» روزهای سخت
» شاپور ساسانی و اجداد شیخ نشین های خلیج فارس
» ارزش نان
» بهترین جای عالم از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی
» درس تیرداد پادشاه ایران

ژوئیه 21, 2009

یک توضیح در مورد سرنوشت نام گذاریهای خیابانها توسط شورای شهر


همشهریان محترم و خوانندگان این تارنگار

چنانچه می دانید پس از تلاشهای بسیار توسط وبلاگ نویسان و انتشار خواست های مردمی مبنی بر توجه شورای شهر به مشاهیر شهرمان ارد بزرگ ، منوچهر لطیف و علی بابا رستمی نهایتا شورای شهر شیروان در سه شنبه 23 تیرماه تصمیم گرفت نام مشاهیر شیروان را بر روی خیابانهای شهرمان بگذارد . امروز از آن تاریخ هشت روز می گذرد طبق قانون حداکثر 10 روز پس از تصویب نام خیابانها توسط شورای شهر فرمانداری شهر باید نظر خویش را در این ارتباط اعلام کند . لذا ظرف دو روزه آینده فرمانداری شیروان نظر خویش را در مورد خواست همگانی مردم شیروان اعلام خواهد نمود . مدیران این سایت هیچ خبری از نتیجه این مصوبه شورای شهر در فرمانداری شیروان ندارند . این مطالب را نوشتیم تا بدانید نکته و خبر خاصی ما در اختیار نداریم . به محض اینکه خبری برسد حتما آن را منتشر خواهیم نمود .
Older Posts »

ساخت یک وب‌گاه یا وب‌نوشت رایگان در WordPress.com.